آدم ها و اهدافشان تک به تک 
باهم فرق دارد.
طول و عرضش بهم ریخته!
یادمان رفته هدفِ غایی چیست
و تحتِ شعاع همان است که اهداف کلی وجزئی
پایه ریزی می شود!
چقدر هدفِ غایی را گم کرده ایم؟!
همه چیز مان شده دو روزه ی عمر
که نهایتش دومتر قبر است با یک عمر حسرت!
خداجانم توخوب تقدیر کردی
وخوب هدایت کردی
چرا راهمان کج شد از تو؟!
چرا نفهمیدیم سلب نعمتِ وجودِ خودت
پایان وتَهِ خط است؟!
وای از لحظه ای که ناسپاسی کنم
و تو خودت را که بزرگترین نعمت است
از من بگیری!!!
ومن همچنان غرق در دنیا باشم و نفهمم این را.
این روز و شب ها را به
 حسرتِ عمرِ باطلم می گذرانم
کاش عمرِ نوح داشتم تا زین پس
بندگی می کردم برایت.
دست های خالی را چطور جرات روبرو شدن
باتوست؟!
چقدر به خاطر عُلقه های دنیوی م 
بخاطر عشق های دنیایی
از تو گذشتم
چقدر کم گذاشتم برای رابطه مان!!!!!
گول خوردم و برای بندگیت امروز و فردا کردم!
و مرگ را
بیماری را
ازدست رفتن فرصت هارا
از خودم دور دیدم
و تو جانان هنوز هم فرصت ومهلت می دهی مرا.
شکر می کنم تورا
 بخاطر تمام چشم پوشی هایت.
ازمن مپرس که بااین همه تقصیر
لال ام دربرابر مهربانی هایت.
دنیا گذرگاه است
ولی به جای گذرکردن از آن; درآن گیر کردیم
امان از گیر کردن درکسی و جایی
گیر که باشی;
اوج نمی گیری و خاک زمینت می زند!
دلم به قدرِ تمام فاصله هایم باتو
غصه دارد.
کاش همه م تو باشی;تو


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها