خیلی دل می خواهد دل کندن از دنیا
خیلی دل می خواهد 
که داشته هایت برابر با نداشتن شود
خیلی دل می خواهد
دل دل نکنی برای وقتِ رسیدن به خواسته هایت
خیلی دل می خواهد که
نرسیدن ها حالِ دلت را دگرگون نکند
خیلی دل می خواهد که
ماندن و رفتن ها در تو اثر نکند
خیلی دل می خواهد که
صورتِ عزیزت را به خاک بزنند
و توببینی و از اعماقِ دلت
رهایش کنی و بروی
خیلی دل می خواهد که
حرف ها بشنوی از همه کس و
انگار نه انگار که چیزی شنیدی
خیلی دل می خواهد که
دنیا بی رنگ شود برایت
خیلی دل می خواهد اینها
چون کوله بارِ گناه بر روح سنگینی می کند
وای که چه لذت دارد رهایی
آزادی از قید وبندهای دنیا
وای که چه عالمِ قشنگی ست دل گُندِگی.
نقطه ی تسلیم
شیرین ترینِ قسمتِ بندگی ست.
آنجا که دوست داری با یک بمیرگفتن
بمیری
آنجا که به فکرت بها میدهد
و به آنچه در ذهنت میگذرد; میرسانندت.
و تو فقط فکر می کنی و مهیا می شود
وزبانت بگاهِ شکر گویا می شود!.
به یقین که همّ و غم اگر دنیا نباشد
خودش دنیا را برایت جوری می سازد
که نگو و نپرس.
#دلم خودش را می خواهد خودِ خودش!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها